استان: شهرستان: منطقه:
خدمات و تشریفات عروسی:

ترتیب آوردن جهاز عروس

 ترتیب آوردن جهاز عروس
رسم آن زمان بود. آن شب تا صبح خانه عروس بزن و بکوب و پر از شادی بود. بعضی خانواده‌ها در این شب یک دسته «تقلیدچی» زنانه خبر می‌کردند و شعرها و مراسم های گوناگون و جذابی را در همان فضای زنانه برگزار می‌کردند. نزدیکی‌های صبح که هوا روشن می‌شد، حمام را قرق می‌کردند و عروس و دار و دسته زن‌ها و دخترها همراه عروس به حمام می‌رفتند. این رفتن همراه با شیرینی و شربت بود تا آوردن عروس به خانه که باز بزن و بکوب شروع می‌شد. مونس الدوله به شعرهایی که در آن روز برای عروس می‌خواندند اشاره کرده است که در زمان ما هم هنوز گاهی خوانده می‌شود:
«گل درآمد از حموم، سنبل درآمد از حموم، شاه دوماد را بگین : عروس در آمد از حموم».



  همراهی «مشهدی اله داد قاطرچی» برای بردن جهاز
به گزارش دوشیزه به نقل از ایران ؛ حال زمان بردن جهاز به خانه دختر بود. همان روز به خانه داماد خبر می‌دادند که ساعت دیده ایم و برای آوردن جهاز ساعت سعد است. اتاق داماد را خالی کنید که جهاز می‌آید. اما ترتیب آوردن جهاز به این صورت بود که شخصی را می فرستادند قاطرخانه پیش «مشهدی اله داد قاطرچی» که دوره مونس الدوله می‌گفتند خیلی خوش قدم است. مشهدی اله داد، که رئیس قاطرخانه بود، ده – پانزده قاطر را آماده و تزئین می‌کرد. سر قاطرها را پر طاوس می‌زد و گلیم‌های رنگارنگ روی قاطرها می‌انداخت. صندوق‌های مخمل روی قاطرها باز می‌کردند. ظروف مسی و دیگ و دیگ بر را درون کیسه‌های تور می‌ریختند و پشت قاطر می‌گذاشتند. رختخواب‌ها را درون روفرشی می‌بستند و با قالی بار قاطر می‌کردند. پشت سر قاطرها، چندین خونچه بود. درون خونچه‌ها آینه قدی، چراغ لاله، چراغ، کاسه، بشقاب، گلاب پاش، اسباب چای و خلعتی‌های داماد و خانواده داماد و هزار جور به قولی خرت و پرت می‌چیدند. هر چه تعداد خونچه‌ها بیشتر بود نشان دهنده شأن عروس بود.

 کنیز سیاه؛ سرجهازی عروس
خانواده‌هایی که اعیان بودند، یک بچه کنیز سیاه را لباس قرمز می‌پوشاندند و صورت سیاه او را سرخاب سفیداب می‌مالیدند و درون خونچه می‌نشاندند و اسمش این بود که این کنیز بچه، سرجهازی عروس «کنیز نمیر» است! یعنی اگر این کنیز می‌مرد، فوری خانواده عروس یک کنیز بچه دیگر می‌خریدند و به خانه عروس می‌فرستادند. معمولا یکی از تفریح‌های بزرگ تهران همین مراسم جهازبران بود که دلاله‌ها از خانم‌ها انعام می‌گرفتند و به آنها خبر می‌دادند که مثلا امروز عصر « محله پاچنار» یا « گذر لوطی صالح» جهاز بران است.

 جهازبران یکی از بزرگ‌ترین تفریحات زنان
مونس الدوله باز برای ما در میان این خاطرات درد دل می‌گوید که:« زن صد سال پیش، که مثل یک طوطی یا قناری افتاده در قفس حرمسرا، هیچ تفریح و سرگرمی نداشت. او از بوق سحر تا شام یا توی آشپزخانه جان می‌کند یا برای راحتی و خوشامد آقای خانه پادویی می‌کرد. بنابراین نه فرصتی برای تفریح داشت، نه اجازه این کار را به او می‌دادند و تازه اگر دوست هم داشت، آن وقت‌ها برای زن در خارج از چهاردیواری خانه جایی نبود. انگار که یک زن خلق شده بود تا توی اندرونی، مثل عتیقه، بپوسد. بنابراین زن قدیم حق داشت مراسم جهازبران را بزرگ ترین سرگرمی و تفریح بداند و برای تماشای آن سر و دست بشکند».

  پشت‌بام‌ها پر از زنان چادر به سر!
زن‌های تهران با خبردار شدن از برپایی جهازبران فلان محله از راه‌های دور پیاده و یا سوار الاغ، خودشان را به آن محله که جهاز می‌بردند می‌رساندند و برای اینکه جهاز درون خونچه‌ها را هم خوب تماشا کنند، یک قران یا ده شاهی به صاحب‌خانه‌های آن کوچه می‌دادند و بالای پشت بام خانه‌ها می‌رفتند و سر دیوار می‌نشستند و پاهایشان را آویزان می‌کردند و مشغول تماشا می‌شدند. مونس الدوله تعریف می کند که خیلی اتقاق می‌افتاد که از درون کوچه کفش این خانم‌های تماشاچی را در می‌آوردند و یا با چاقو یا قیچی دامن یا چادر سیاهشان را می‌بریدند و می‌بردند! و این خانم چنان مبهوت تماشای جهازبران بودند که متوجه این ماجرا نمی‌شدند.

  پیرزن‌های گیس سفید همراه با ریز سیاهه جهاز
خوب در ادامه بردن جهاز به خانه داماد، پیشاپیش همه دو تا سه تا پیر زن گیس سفید با چادر و چاقچور و روبنده که بقچه‌های مخصوصی زیر بغل داشتند، راه می‌افتادند که به همراه خود کاغذ یا همان طوماری داشتند که ریز سیاهه جهاز عروس را نوشته که باید تحویل خانواده داماد بدهند تا آنها را امضا کنند. خلاصه زمانی که به خانه عروس این قافله جهاز نزدیک می‌شد، جلوی خانواده داماد گوسفندی سر می‌بریدند. در این میان آن دو تا پیرزن که به آنها «ینگه» می‌گفتند برای مرتب کردن حجله عروس و داماد شروع به کار می‌کردند.

  نقاشی شیرین و فرهاد بر دیوار اتاق عروس و داماد
اول از همه، آینه و قرآن را وارد خانه می‌کردند و برای شگون اسفند روی آتش می‌ریختند. «حجله خانه» اتاق مخصوصی بود که عروس و داماد را در آنجا دست به دست هم می‌دادند. درون این اتاق هیچ اسباب و وسایلی نبود. تنها دو شمعدانی یا همان لاله روشن را در آنجا می‌گذاشتند. اما دیوارهای حجله خانه را نقاشی می‌کردند و تصویر شیرین و فرهاد را می‌کشیدند. اگر زمستان بود کرسی کوچکی درون اتاق می‌گذاشتند.

 بردن عروس با کالسکه، سوار بر فیل و اسب به خانه شوهر
در آن روزگار صورت سیاهه و طومار جهاز را که امضا کرده بودند، برمی‌داشتند و رو به خانه عروس می‌رفتند. مادر و خواهر داماد هم قباله عقد را امضا و مهر شده بود درون بقچه ترمه می‌گذاشتند و دنبال عروس می‌فرستادند. خوب معلوم است صد وچهل سال پیش کالسکه و درشکه خیلی زیاد نبود که عروس را با کالسکه بیاورند. عروس خانواده‌های اشرافی را با تخت روان و گاهی پشت فیل می‌گذاشتند و عروس‌های معمولی را سوار بر اسب به خانه داماد می‌آوردند و اگر راه نزدیک بود پیاده حرکت می‌کردند. در هر صورت همین که مادر داماد و خواهر داماد وارد حیاط می‌شدند. عروس آرایش کرده را، جلو می‌آوردند. مادر عروس قباله و طومار جهاز را می‌گرفت. بعد دو تا خانم به قول آن روزها یک بخته، پیش می‌افتادند و عروس را چادر چاقچور می‌کردند، چادر عروس مثل امروز سیاه نبود، بلکه از پارچه اطلس سفید یا پشت گلی برای عروس چادر می‌دوختند. زن‌های اطراف عروس هم با شادی داریه می‌زدند و این شعرها را می‌خواندند:

عروس خانم ما عیبی نداره
هزار و یک هنر در پنجه داره
هزاران آفرین بر مادرش باد
که همچین گوهری پرورده داره     



تاریخ درج: 1395/07/04
به اشتراک بگذارید: Google اشتراک در فیس بوک twitter Pinterest

نظرات کاربران

فرم ارسال نظر

نام و نام خانوادگی:
پست الکترونیک:
متن نظر:
* لطفا کاراکترهایی را که در تصویر می بینید در کادر پایین وارد کنید:
 

امتیاز دهی به این مقاله

شما هم نظر دهید

امتیاز کاربران به مقاله ترتیب آوردن جهاز عروس از مجموع 0 امتیاز