آمی تیس یکی از بهترین تالارهای تهران

عروسی رو اومدیم رزرو کنیم برای سال بعد توی اردیبهشت که گفتا الان رزو نمی کنیم چون تازه تابستون 96 بود و ما می خواستیم برای اردیبهشت 96 رزرو کنیم. گفت گوش به زنگ باشین تا رزرو باز شد سریع بیائید رزرو کنید . چون آمی تیس سریع روزاش پر می شد

 در واقع یکی از بهترین تالارهای تهران هستش و برای رزرو کردن جا از کلی قبل باید بری . آیه هم اومده بود که عروسی ما حتما باید توی آمی تیس باشه . آخه تفاوت خیلی زیادی بین خانواده ها بود و تنها راه در رفتن از این تفاوت فرهنگی گرفتن عروسی توی تالار خوب بود . در واقع به نظر من بعد از تالار فرمانیه بهترین تالار همین آمی تیس بود. البته یکی از مهمانها که عروسی یکی از بچه هاشو توی فرمانیه گرفته بود وقتی اومد عروسی ما و تالارو دید عروسی اون یکی بچشو اینجا گرفت. آره می گفتم خانواده همسرم اینا خیلی اوپن بودن و عروسی ها همه مختلط  و فامیلهای ما هم که استغفراله این حرفا چیه ... . حالا من می خواستم 2 تا فرهنگ متفاوتو یه جا جمع کنم . 

فکر کن تواطاق عقد که دیگه زن و مرد قاطی  هستند دیدن مجید (برادر بزرگ ترم) که بسیار بچه ماخوذ به حیا بود رو با دختر های ناز و ملنگ وبا 823000 قلم آرایش با موهای شینیون شده و لباس ..(استغفراله این حرفا چیه) یه صحنه ماندگار ایجاد می کرد. البته در روز واقعه  بنده خدا مجید نگه داشتن بتذتن (دخترش) رو بهونه کرد اصلا تو اطاق عقد نیومد . ولی فک کنم مردا و پسرهای فامیل تو دلشون منو کلی دعا کردن( البته فکر کنما ... ). بعععله این علت اصلی استرس من از عروسی بود حالا داستانهای دیگر بماند. 

روز عروسی داستان خیلی داشت از تاخیر 2 ساعته من برای رفتن دنبال عروس (همسرم) (ای جوووونم) "این به این خاطر نیست که ممکنه همسرم بعدا بلاگو بخونه ها  باور کن .... راست می گم" بعدش هم تا رفتم دنبال عروس خانم بارون نم نمک شروع شد . وای که عکاس فیلم بردار چه دهنی از ما سرویس کردن ولی در نهایت عکسها و فیلمها عالی شدند . در راه رفتن به تالار هم چنان تگرگی گرفت که من توی عمر 80 سالم تو تهران ندیده بودم . تگرگ می اومد اندازه گردو . همه زنگ می زدن که شما چقدر ته دیگ خوردید. والا اگه آدم ته دیگ بخوره بارون میاد. من نمی دونم ماچی خوردیم که همچین تگرگی اومد اونم با زانو !!! . گلهای ماشین همه چمن شدند. آمی تیس توی پارکینگش یه جک داره که ماشین دووووماددد و عروس می ره اون تو بعد از در طبقه بالا جلوی اطلاق عقد مییاد بیرون بعد ماشین همون جا میمونه. چنان گلها ترکیده بودن که من گفتم ماشینو نذارین اینجا و ببرینش پائین.

دیگه خسته شدم. کلا عروسی خوب و خوش تمام شد و شب هم که همه جوانها خونه بودن رفتیم اونجا کلی خوش گذشت البته جای برخی از دوستان قدیمی بسیار خالی بود که نتوسته بودم پیداشون کنم

به اشتراک بگذارید: