استان: شهرستان: منطقه:
خدمات و تشریفات عروسی:

اصول و قواعد نامزد بازی

اصول و قواعد نامزد بازی

تجربیات من اونقدری نیست که بشه رفت بالای منبر و باتوجه به تفاوت های فرهنگی و خانواده ها، نسخه ی قطعی پیچید ... حتی به جز چند مورد اول، به نظرم بقیه اش تو ازدواج هم کاربرد داشت که من نتونستم تفکیک اش کنم.


اول : چشم ها باز!
دوران ِ نامزدی، انقدر به آدم خوش میگذره که معمولا" یادمون میره هدف این دوران آشنایی بیشتر باهم و خانواده ها هست ... بعضی از رفتارها هست که نشونه های خوبی نداره و ما به راحتی ازش میگذریم .... بد بینی و شکاک بودن به هیچ عنوان نشونه ی محبت نیست، تو بلند مدت حس خفگی به آدم دست میده.







وقتی میبینید طرفتون خساست به خرج میده و به روی خودتون نمیارید، یعنی آگاهانه وارد مرحله ای میشید که آزار ببینید.

دست بزن! کافیه دور و برتون رو نگاه کنید و ببینید کم نیستند خانواده هایی که این مشکل رو دارن! با حواسم نبود و ببخشید و غلط کردم و اختیارمو از دست دادم و دفعه ی آخره و کادو .... لطفا" خر نشید! این خط قرمزیه که وقتی یک باز ازش رد شدن دیگه قبح اش ریخته شده و هیچ تضمینی برای تکرارش نیست.

تو این دوران نترسید که دوران نامزدی یا حتی عقد رو بهم بزنید ... همیشه گفتم یه دوستی نافرجام بهتر از نامزدی نافرجام ، و تمام کردن ِ یه نامزدی بد، بهتر و راحت تر از تموم کردن ِ یه ازدواجه ... دیگه پای ِ بچه که بیاد وسط واویلا ...

هرچقدر رابطه ی نامزدی بین خانواده های نزدیک بمونه خیلی بهتره، بعضی ها سریع یه جشن بزرگ نامزدی میگیرن که داماد یا عروس رو بکنن تو چشم ِ دوستان و فامیل ... بعد اگه به مشکلی بخورن، بخاطر همین مسئله نمیتونن براحتی نامزدی رو بهم بزنن و الکی سر زبونها میافتن.



دوم: فکر کنید و خطوط رابطه و خواسته هاتون رو مشخص کنید.

الکی جو نگیرتتون و ایده های فضایی نداشته باشید ... واضح ، ساده و مشخص باید بیان شن....

اگه دروغ خط قرمز هست ، نمیشه خودتون دروغ بگین و بعد بخواین طرف مقابلتون دروغ نگه.

مثلا" برای ِ من حتی به شوخی فحش دادن، نشونه ی صمیمیت نیست و دوست ندارم بهم با محبت بگن توله سگ و من ذوق کنم! (دقیقا" همین امروز یه وبلاگ خوندم که همدیگه رو اینطوری خطاب میکردن)

یا کنکاش در مورد وضعیت مالی و پس اندازم، خط قرمز هست و وقتی که بحث اش میشه صراحتا" اعلام میکنم که این موضوع برای من شخصیه (یک فنجانِ مال پرست!) ...

من وقتی چیزی رو نخوام بگم و بهم اصرار بکنن، رک میگم که اگه اصرار کنین مجبورم دروغ بگم ... به قول جیگر، نپرس تا دروغ نگم.



سوم:اسرار خانواده هاتون نباید وارد رابطه اتون بشه ، خانواده ی شما تکیه گاه ِ شما هستن!

همونطور که نمیاین هر موردی از رابطه اتون رو تو خونواده مطرح کنین، به هیچ عنوان نباید اسرار خانواده اتون رو به نامزد یا حتی همسرتون بگین ... مثلا" لزومی نداره اعلام کنید که پدر ِ شما چند تا خونه داره یا چه میدونم با مادرتون سر موضوعی اختلاف دارن ... مسلما" ما کسی رو مناسب دیدیم که حاضر شدیم باهاش ازدواج کنیم، اما فرض کنید من بدونم پدرِ پرتقالی پنج تا خونه داره، ناخودآگاه تو ذهنم این میاد که خب یکی از خونه ها رو بده ما توش بشینیم و یا حتی وقتی مشکلی داریم، اونو بخاطر ما بفروشه، اونوقت پرتقال فروش میافته تو یه منجلابی که هندل کردنش کار هرکسی نیست ...

مخصوصا" برای دختر ها ، خانواده مثل کوهی هستن که میشه بهش با اطمینان تکیه کرد، تا وقتی شما اسرار خانواده رو پیش خودتون نگه دارین دیگران و همسرتون فقط کوه رو میبینن ... با احترام از خانواده ی نامزدتون یاد کنید و هرگز اجازه ندین به خانواده اتون توهینی بشه (جاده دو طرفه) ... اگه با خانواده تون به مشکلی برخوردین، مثل قبل خودتون درستش کنید و به رابطه منعکس نکنید ... حسن این رفتار اینه که وجهه ی خانواده تون خوب حفظ میشه و اعلام میکنید که خانواده ی شما مثل کوه پشت شما هستن و در صورت وجود مشکل بزرگ حمایتتون میکنن.



چهارم: تا جایی که میشه و زورتون میرسه، زمان عقد و عروسی رو یکی کنید.

من خودم یه روز قبل عروسی عقد کردم، خانواده ی پرتقال فروش اما رسم داشتن که حداقل صیغه ی محرمیت خونده بشه، اما محترمانه صحبت شد و قبلش هم پرتقالی باهاشون حرف زده بود ... خب اینجا بیشتر خانواده ی دختر باید ناراضی باشن که ما نبودیم ، مگه اینکه نامزد محترم نیات شومی در سر داشته باشه لامصب :))))

حدود رابطه های اجتماعی شما نشون میده که چقدر مذهبی هستین و واقعا" نیاز به صیغه و عقد دارین یا نه!

تعارف که نداریم، مگه شما با هرکی بیرون میرین و حرف میزنین سریع صیغه میکنین؟؟ حالا چه اصراریه که حتما" سند به نام زده بشه و دردسر های بعدیش رو به جون بخریم؟؟؟ حالا سی سال خویشتنداری کردیم ، دو سال هم روش :)))))

انقدر ساده نباشید که فکر کنید وقتی عقد میکنید دیگه طرف رو به دام انداختین و سند بنام زده شده و تمام! پس این بهانه هم برای عقد و صیغه رد میشه.

بعضی از افراد ناقلا، وام ازدواج رو بهونه میکنن، اما سیاست شماست که میتونه این موضوع رو هم هندل کنه ... برای ِ یکی از فامیل های خودمون این بجث پیش اومد، پدر ِ عروس گفت من پول ِ وام رو بهتون قرض میدم، بعدا" که وام رو گرفتین بهم پس بدین.

دوران ِ عقد مثل ِ یه پل میمونه که شما روش وایستادین و هر لحظه ممکنه بریزه پایین ... اینجا شما نه واقعا" دختر ِ باباتون هستین و نه چون ازدواج کردین، همسر ِ نامزدتون ... باباتون اصرار داره شبها زود برگردین خونه، و نامزد ِ عقدیتون هم هیچ دلیل منطقی ای نمیبینه که وقتی باهم هستین، بخاطر دیر خونه رفتن، جواب پس بدین و شما تو منگنه قرار میگیرد و معمولا" منجر به دلخوری میشه.

هر شب برگردین خونه ی پدریتون ... نخود نخود، هر که رود خانه ی خود.بعضی از دخترها جوگیر میشن و متاسفانه تو روی پدر مادرشون میایستن و نامزدشون این پالس رو میگیره که از طریق دختر میتونه حرفش رو به کرسی بنشونه.

نکته کنکوری: ما یادمون رفت ولی شما حتی اگه قرار نیست عقد کنید، قبل رسمی شدن ِ نامزدیتون، آزمایش خون رو بدین!



پنجم: رابطه ی جن.س.ی ممنوع!

چه به هم محرم باشین و چه نباشین، رابطه جن.س.س رو در دوران نامزدی و عقد به بعد عروسی موکول کنید ... شیطنت هاتون حد داشته باشه.

هیچ آدم عاقلی تا وقتی از طرفش مطمئن نباشه و دوستش نداشته باشه و به آینده امیدوار نباشه ، با کسی پیوند زناشویی نمیبنده، پس وقتی این همه تو روابط طلاق و مشکل هست ... این احتمال وجود داره که همون عشق کار دست ِ آدم بده!

اصلا" تو بگو، نامزدت نماینده ی خدا و همه چی تموم ... یک درصد ، فقط یک درصد این احتمال رو بگذار که اون شما رو پس بزنه و نخواد.

هورمون ها هست، عشق زیاد هست، گاهی حتی مکان هم هست!!! ولی اجازه بدین هر اتفاقی تا تو زمان مناسب خودش بیافته ... خودتون رو گول نزنین وقتی خودتون باعث میشین یه همچین شرایطی پیش بیاد، دیگه نمیشه براحتی جلوشو گرفت ...

رابطه، وابستگی میاره، بعد بخاطر همون وابستگی چشم ها رو میبندین و مشکلات اساسی رو نمیبیند و خودتون رو میندازین تو دردسر.

خیلی ها که تو دوران ِ نامزدی رابطه داشتن، وقتی به مشکلی میخورن، بخاطر فرهنگ جامعه و حفظ آبرو دیگه صداشون در نمیاد و تا ازدواج میرن جلو ....

دیگه از کابوس حاملگی قبل عروسی میگذریم!

یه دلیلی که میگم محرم نشید و عقد نکنید همین موارد هست ...

آقایون چیزی از دست نمیدن و معمولا" بیشتر متمایل هستن ولی دخترها باید سیاست به خرج بدن بخاطر آینده نگری خودشون.



به خودتون این حق رو بدین که تا لحظه ی آخر ، حق انتخاب داشته باشین و بخاطر همچین مسائلی دست و پای خودتون رو نبندین.



ششم: مامانم اینا و مامانت اینا نداریم!

نمیشه یه ماشین بخرید و بگین من موتور و چرخ هاشو نمیخوام ... وقتی با کسی نامزد میشین یعنی خانواده و شرایط خانوادگیشو پذیرفتین ...

وقتی به خانواده اش احترام بگذارید و محبت کنید ، شخصیت خودتون رو نشون دادین ... اگه طرفتون شعور داشته باشه اینارو میفهمه ( و لزومی نداره هی بهتون بگه که من میبینم تو چقدر با خانواده ام خوبی!!!) و در مقابل به خانواده ی شما نیز احترام خواهد گذاشت. (و لزومی نداره شما هی تذکر بدین که چون من با مامانت اینا خوبم، توام باید مامانم اینا رو خیلی دوست داشته باشی!)

برای آرامش خودتون، پیش فرض نداشته باشین که همه ی مادر شوهر ها درآکولا هستن و همه ی مادر زنها قراره تو زندگی دخترشون دخالت کنن ... اگه چیزی ناراحتتون کرد، ازش بگذرید فقط بخاطر آرامش خودتون ... بخواهید و تلاش کنید که خانواده ی همسرتون رو دوست داشته باشین ، محبت ایجاد کنید و با احترام باهاشون برخورد کنید.

مثلا" هم ما و هم خانواده ی پرتقالی ترک هستیم ، اما من ِ بی هنر، اصلا" ترکی بلد نیستم (ترکی تو خونه ی ما زبون ِ سری مامان و بابا بود برا اینکه از کارشون سر در نیاریم :))))) ... وقتی پیش خانواده پرتقالی هستم تقریبا" همه جلوی من فارسی حرف میزنن و مامان ِ پرتقالی گاهی یادش میره و با من ترکی صحبت میکنه، ناراحت نمیشم ، میرم تو فاز ِ خنده و به ترکی بهش میگم من ترکی بلد نیستم ... یا پیش اومده که تو جمع همه – حتی پرتقالی- دارن ترکی صحبت میکنن و من عین خنگ ها نگاهشون میکنم ... این مواقع به این فکر نمیکنم که مثلا" این رفتارشون توهین هست یا دارن پشت سر من حرف میزنن، معمولا" حرفهاشون طولانی نمیشه، اگرم بشه من سرمو با یه چیزی گرم میکنم.



نه به اینکه نمیخواستم بنویسم نه به اینکه ول کن ِ معامله نیستم ... یکی منو از برق بکشه بیرون!



هفت: خودتون باشید و شیرین عسل بازی در نیارین.

خطابم اون دخترهاییه که خودشونو شیرین عسل میکنن و رفتاری رو نشون میدن که خودِ واقعیشون نیستن.

مثلا" هی کادو میخرن ، هی الکی زنگ میزنن حال مادر شوهر رو میپرسن که خودشونو شیرین کنن در حالیکه این کار رو دوست ندارن! یا هر دفعه میرن تو آشپزخونه و با اصرار همه ی ظرفها رو میشورن ...

مثلا" مورد حجاب! بالام جان اگه محجبه ای، از روز آشنایی محجبه باش ... اگه نیستی هم بخاطر احترام و اینا الکی روسری سرت نکن که فردا روزی حرف توش در نیاد ... اینا رو تو پستی که قرار بود خانواده پرتقالی برای اولین بار بیان خونمون، نوشته بودم.

اونوقت بعد از ازدواج همه ی این کارها رو یهو میزارن کنار، خب خانواده ی نامزدتون حق دارن بگن عروسمون عوض شده یا نه؟؟حتی نامزدتون هم ممکنه انتظار داشته باشه که تا همیشه همین رفتار رو با خانواده اش داشته باشین.

فاصله رو طوری رعایت کنید که نه خودتون رو بگیرین و کلاس بزارین و نه حتی انقده قاطی بشین که از پس انتظارات آتی بر نیاین.



هشت: نکات کلیدی رو به نامزدتون بگین.

همه دوست دارن که نامزدشون تو خانواده ی خودشون پذیرفته بشه و حسابی دوستش داشته باشن ... مثلا" اگه مامان ِ من گل ِ زرد دوست داره، یه روز که داریم میریم خونه به پرتقالی میگم که سر راه برای ِ مامان گل ِ زرد بخره ... یا بابای ِ من بازی ِ تخته نرد رو دوست داره ... یا مثلا" اگه من رادری دارم که بیکار هست و روی این موضوع حساسه به نامزدم اعلام میکنه که درمورد شغلش صحبتی نکنه.

همین الان پرتقالی هر وقت تولد یکی از افراد خانواده اش میشه بهم میگه، در مقابل منم همین کارو میکنم ... هوای همدیگه رو جلوی خانواده ها داریم.

آقا گفتم نکته کلیدی، سخنرانی نکنید ها ... انتظار هم نداشته باشین تو مدت کوتاه همه ی اینا یادشون بمونه.



نهم: خانواده ها رو وارد مشکلات رابطه اتون نکنید و پای افراد سوم رو از رابطه اتون ببرید.

اینو باید با مثال بگم تا منظورمو برسونم، مثلا" نامزد شما یه رفتاری کرده و شما حسابی ناراحت شدین، بعد بدوووو میرین پیش مامان و باباتون و چغولی میکنین و خودتونو لوس میکنین و اونا هم به طبع طرف شما رو میگیرن و دل شما خنک میشه ...

به موازات این اتفاق، پدر و مادر ِ شما، همیشه نگران ِ رابطه ی شما هستن ، این درحالیه که شما اصلا" اون موضوع رو فراموش کردین ... پدر و مادر ِ شما دیگه رو نامزد یا همسرتون حساب ِ خوبی باز نمیکنن و این شما رو اذیت میکنه و نمیفهمید چرا هی میپرسن، از زندگیت راضی هستی، آدم خوبی هست یا نه ...

اینجا منظورم مسائلی هست که میشه حلشون کرد ... اما اگه مورد مهمی هست که فکر میکنید به هم فکری اونا نیاز دارید یا باید کاری برای شما انجام بدن حتما" اعلام کنید ... مثلا" خدایی نکرده حس میکنید نامزدتون میپره ، یا اعتیاد داره ... اینا چیزی نیست که تو دوران نامزدی ازش چشم پوشید ، خودتونو با جملاتی از قبیل اینکه گفته چون دوستم داره اعتیادش رو میزاره کنار، هم گول نزنید ... تو این موارد خانواده شما با تجربیاتی که دارن میتونن کنارشما باشن و حتی بدون اینکه نامزدتون متوجه بشه شما رو راهنمایی کنن.

من تو این موارد مشاور رو پیشنهاد میکنم، چون میتونه بدون ملاحظه و جهت گیری کمکتون کنه.



ده: خودتونو دست کم نگیرید و گاهی هم نیم من شدن، نمیکشتتون! به جای لجبازی ، حرف بزنید.

مرز باریکی هست بین اینکه ارزش های خودتون رو بشناسید و گاهی هم "آگاهانه" کوتاه بیاین. رابطه اتون رو با منم منم کردن، جهنم نکنید ...

تو همه ی رابطه ها بحث پیش میاد، اما کش ندین ... اگه ناراحت شدین، تو نشون دادن ِ ناراحتی و عصبانیتتون اغراق نکنید و لطفا" انتظار نداشته باشین هی بیان نازتون رو بکشن و عذر خواهی کنن ... (انتظارات بیجا مانع لذت بردنتون از رابطه میشه)

قراره تو این دوران رابطه اتون رو محک بزنید و شکل بدین که بعد به سلامتی برین سر خونه و زندگیتون ... پس اگه چیزی ناراحتتون میکنه، تو فرصت مناسب حرف بزنید ... زیادی مقدمه نچینید ، اول موضوع رو بگین ، بعد برداشت و احساس خودتون رو و بعد دوتایی دنبال راهکار باشین.

مثلا" وقتی برای سفر، با من هماهنگ نکردی، ناراحت شدم چون احساس کردم اومدن ِ من برات مهم نیست ... تمام! اینجا هی نیاین بگین اونوقت من ِ ساده حتی برای ِ لباس ِ مهمونی هم باهات هماهنگ میکنم و تو انگار نه انگار و .... هیچ کسی حوصله ی یک بحث کشدار رو نداره.حتی شما دوست عزیز!

تاریخ درج: 1395/04/17
به اشتراک بگذارید: Google اشتراک در فیس بوک twitter Pinterest

نظرات کاربران

فرم ارسال نظر

نام و نام خانوادگی:
پست الکترونیک:
متن نظر:
* لطفا کاراکترهایی را که در تصویر می بینید در کادر پایین وارد کنید:

امتیاز دهی به این مقاله

شما هم نظر دهید

امتیاز کاربران به مقاله اصول و قواعد نامزد بازی از مجموع 0 امتیاز